درباره داستان پادشاه و کنیزک ۲

#مرگ_زرگر

در مجموع، داستانِ شاه و کنیزک در مقایسه با داستان‌های مشابه، ساختی تازه دارد.

مولوی متوجه انتقاد خواننده بر بخشی از داستان بوده و خود قبلاً به آن پاسخ داده است:

چرا طبیب ، زرگرِ بی‌گناه را کشت؟

مولوی می­‌گوید:
نه به خاطر دستمزد، نه ترس از پادشاه یا خوشامد دل پادشاه، بلکه به دستور و الهام الهی این کار انجام شد. آنگاه طبیب را با خضر مقایسه می­کند.
کشتن این مرد بر دست حکیم
نی پی امّید بود و نی ز بیم

او نکشتش از برای طبع شاه
تا نیامد امر و الهام اله

آن پسر را کِش خَضِر بُبرید حلق
سرِّ آن را در نیابد عامِ خلق

آنکه از حق یابد او وحی و جواب
هرچه فرماید ، بود عین صواب

آنکه جان بخشد ، اگر بکشد رواست
نایب است و دست او، دست خداست

در واقعیت، چنین اتفاقی رُخ نداده تا درست یا نادرست بودن کار طبیب را بررسی کنیم. مولوی هم پاسخی عرفانی به مشکل داده و آن را دستور خدا نامیده‌ است.
حکیم الهی نمادی از شمس تبریزی است.
مولانا می‌خواهد بیان کند کار اولیاءالله را نباید با معیارهای عقلی خود سنجید.
ور نهد مرهم بر آن ریش تو پیر
آن زمان ساکن شود درد و نَفیر

هین ز مرهم سر مکش ای پشت‌ریش
و آن ز پرتو دان مدان از اصل خویش

#علت_کشتن_زرگر

از نظر نمادین، کُشتنِ زرگر قابل توجیه است؛ زیرا زرگر مَظهر همه‌ی جذابیّت‌های دنیایی است که تعلّق به آنها، انسان را در بند نگه داشته و مانع تعالی او می‌شود.
کنیزک (هرانسانی / مولانا) باید از این تعلقات رها شود تا به مرتبه بالاتر برسد.

این تعلقات که چون زنجیری انسان را در سکون و بی‌حرکتی نگه داشته باید از بین برود تا امکان حرکت برای شخص ایجاد شود و راهِ رسیدن به حقیقت برای انسان فراهم شود. دارویی که طبیبِ الهی به زرگر می‌خورانَد پاک کننده‌ی همه صفاتِ ناپسند درونی است.

#مرگ_معشوق

چرا در ادبیاتِ عرفانی «مرگِ معشوق» پذیرفته‌ شده‌است؟
هرآنچه مانع دیدار حق باشد یا در برابر حق، مورد توجّه و تعلّق قرار گیرد، باید نابود شود.
چرا؟
چون تعلّق و وابستگی، انسان را در رکود نگه می‌دارد و مانع پیشرفت اوست.

masnave_jan@

#شرح_مثنوی_جان

#نمادها_در_داستان_پادشاه_و_کنیزک

*زرگر (معشوق)
نمادِ عشق دنیایی و مادّی که مانع رشد نفس امّارهاست و باید نابودشود.

*پادشاه(عاشق)
نماد نفس ناطقه یا عقل که می‌خواهد به وصال معشوق برسد. یا نماد انسانی است که پیش از عاشق شدن، ناقص و پس از عاشق شدن، کامل می‌شود.

*کنیزک(عاشق/معشوق)
نماد نفس اماره که بعد از قطع تعلقات به نفس مطمئنه تبدیل می‌شود. اما بیشتر به سوی تعلقات خود کشش دارد.

*حکیم الهی
نماد پیر طریقت و مرشد

*دارو
دارویی که حکیم به کنیزک می‌دهد، پرورنده روح و زینت دهنده‌ رفتار و گفتار است.
دارویی که حکیم به زرگر می‌دهد نابود کننده صفات ناپسند است.

*طبیبان
مصداق عقل جزئی یا همان عقل معاش هستند که فکر می‌کنند می‌توانند روح را به کمال برسانند.
عقل جزئی انواع تجربه‌ها و مسیرها را می‌پیماید تا به سعادت حقیقی برسد اما همواره خود را ناتمام و ناقص می‌بیند.

masnaveijan@

#شرح_مثنوی_جان
#دفتر_اول

#تصحیح_نیکلسون

منابع مورد استفاده:
شرح مثنوی علامه بدیع‌الزمان فروزانفر

شرح مثنوی ملاهادی سبزواری

شرح مثنوی سید جعفر شهیدی

نردبان شکسته عبدالحسین زرین کوب

بحر در کوزه دکتر زرین کوب
باغ سبز عشق دکتر دزفولیان
مقدمه‌ای بر مبانی عرفان و تصوّف دکتر ضیا‌الدّین سجادی
و شرح صوتی

دکتر پورمختار

دکتر مهدوی

علامه مروجی سبزواری

علی مقدم

 

کانال تلگرامی

#شرح_مثنوی_جان

https://t.me/masnavijan

درباره

فاطمه قوی نیت هستم و با مثنوی جان در خدمتتون هستم.

بدون دیدگاه

ارسال دیدگاه