پادشاه و کنیزک ۴
✅ نیستوش باشد خیال اندر روان
تو جهانی بر خیالی بین روان
✅ بر خیالی صلحشان و جنگشان
وز خیالی فخرشان و ننگشان
✅آن خیالاتی که دام اولیاست
عکس مهرویان بستان خداست
مولانا میفرماید:
🔵آن پیر ربانی از دور مانند هلال بود. بر حسب ظاهر نیست بود، زیرا مقام حقیقی او از چشم عامگان مخفی بود، اما بر حسب باطن، وجود داشت و خاصگان به حقیقت او واقف بودند.
شاید اشاره به این مطلب باشد که هلال ماه در سه شب آخر ماه قمری قابل دیدن نیست و به اصطلاح در محاق است. در واقع ماه هست اما دیده نمیشود. شب اول ماه قمری هم هلال ماه به سختی دیده میشود. گاه به چشم میآید و گاه ناپدید میشود.
🔵قوه خیال گویی در روح آدمی وجود ندارد، زیرا ظاهراً دیده نمیشود، لیکن تو ببین که جهان آدمیان با همه وسعت بر محور خیال میگردد.
یعنی قوه خیال بر کل آدمیان حاکمیت دارد و در همه انسانها تصرف میکند، زیرا محرک آنان در زندگی بیم و امیدهای خیالی است.
🔵صلح و جنگ مردم مبتنی بر خیال است. همچنین فخر و ننگشان نیز از خیال نشأت میگیرد.
در مثنوی غالباً “خیال” بر پایه شک و اوهام سست بنا شده که گاه بر اذهان سایه میافکند و از بین میرود، بیآنکه در خارج از ذهن، مصداقی داشته باشد.
🔵آن خیالاتی که اولیاءالله دارند انعکاسی از جمال زیبا رویان بوستان الهی و یا اسرار و معانی غیبی است.
در واقع اسرار الهی مثل دامی است که اولیا را اسیر خود میکند.
بستان خدا:
استعاره از عالم روحانی و الهی
نیکلسون در این باره میگوید: مه رویان، یعنی صفات جمال حق که این صفات به صورت إلهام در دل اولیاءالله منعکس میشود.
✅ هر دو بحری، آشنا آموخته
هر دو جان بی دوختن بر دوخته
✅ گفت معشوقم تو بودستی نه آن
لیک کار از کار خیزد در جهان
بحری:
منسوب به بحر، صفت کسی که با دریا آشنا باشد.
دریا در اشعار مولانا نمادی از خداست
🔵هر دو به راههای دریایی، آشنا بودند و شناگری می دانستند.
منظور از راههای دریایی، راههای سیر و سلوک عارفانه است.
هر دو سالک دریای حقیقت بودند. جان هر دو که ظاهراً از هم جدا بودند در عالم معنا به هم دوخته شده بودند. یعنی با هم اتحاد داشتند.
🔵شاه با رعایت ادب به مهمان غیبی خود گفت:
معشوق حقیقی من تویی نه آن کنیزک. لیکن در این دنیا از یک کار کاری دیگر حاصل میشود.
کار از کار خیزد از ضرب المثل های رایج فارسی است.
هر کار و فعل، معلول کار و فعل قبل از خود است.
نیکلسون در شرح مصرع دوم گوید: حق تعالی معمولاً در این دنیا به وسیله أسباب امکانی کار میکند.
عشق شدید پادشاه به کنیزک سبب شد کنیزک از معشوق خود دور بیفتد و در نتیجه بیمار شده و بیماری برای او رنج آور بود.
درد و رنج کنیزک سبب استغاثه پادشاه برای کمک خواستن از خداوند برای درمان کنیزک بود.
در نتیجه دعای پادشاه برای شفای کنیزک مستجاب شده و حکیم الهی بر او ظاهر شد.
در نتیجه عشق مجازی پادشاه به عشق حقیقی ارتقاء یافت.
(بیان روابط علی و معلولی)
✅ ابر بر ناید پی منع زکات
وز زنا افتد وبا اندر جهات
این بیت اشاره دارد به حدیثی از پیامبر اکرم(ص) به نقل از ابن عباس
قالَ رَسولُ اللّهِ(ص): خَمسٌ بِخَمسٍ، قالوا: یا رَسولَ اللّهِ، وما خَمسٌ بِخَمسٍ؟
قالَ: ما نَقَضَ قَومٌ العَهدَ إلاّ سَلَطَ عَلَیهِم عَدُوُّهُم، وما حَکموا بِغَیرِ ما أنزَلَ اللّهُ إلاّ فَشا فیهِمُ الفَقرُ، ولا ظَهَرَت فیهِمُ الفاحِشَهُ إلاّ فَشا فیهِمُ المَوتُ، ولا طَفَّفُوا المِکیالَ إلاّ مُنِعُوا النَّباتَ واُخِذوا بِالسِّنینَ، ولا مَنَعُوا الزَّکاهَ إلاّ حُبِسَ عَنهُمُ القَطرُ.
پیامبر خدا(ص) فرمود: «پنج به پنج». گفتند: ای پیامبر خدا! یعنی چه پنج به پنج؟ فرمود: «هیچ مردمی پیمان شکنی نکردند، مگر این که دشمنشان بر آنان مسلّط شدند و به غیر احکام خدا حکم نکردند، مگر این که فقر در میانشان شایع شد و فحشا در میانشان پدید نیامد، مگر این که مرگ در میان آنان شیوع یافت و پیمانه را سبُک نگرفتند، مگر این که به خشک سالی و قحطی گرفتار آمدند و از پرداخت زکات، خودداری نکردند، مگر این که باران از آنها باز داشته شد».
✅ هر چه بر تو آید از ظلمات و غم
آن ز بیباکی و گستاخی است هم
🍃هر مصیبت و اندوهی که به تو روی آرد تماما نتیجه ی بی پروایی و گستاخی خود توست.
آیه ی ۷۹ سوره نسا:
(هر آن بدی که به تو رسد از خود توست)
مولانا عقیده دارد که هر عمل و نیتی نتیجهی خاص خود را دارد.
اما نتیجه ی هر عمل الزاما همجنس آن عمل نیست.
masnavijan@
#شرح_مثنوی_جان
بدون دیدگاه