شرح نی‌نامه بخش چهارم

شرح نی‌ نامه بخش چهارم

✅در غم ما روزها بیگاه شد
روزها با سوزها همراه شد

✅روزها گر رفت، گو: رو، باک نیست
تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست

🔵در غم عشق ما روزها از پی هم آمد و عمر سپری شد. ایام و اوقات با سوز و گداز همراه شد. ( همیشگی بودن درد طلب عشاق و میل به وصال در آنان)

اگر این روزهای پُر سوز و گداز سپری شد و عمر گذشت بگو:
ای عمر بگذر که از گذر تو هیچ باکی ندارم. تو بمان ای حضرت معشوق که پاک هستی عنایات تو دائمی است.
لطف و عنایت انسان‌ها مقطعی است اما لطف الهی دائم است و این موضوع مورد توجه عرفا بوده‌است.

حافظ می‌فرماید:

بنده پیر خراباتم که لطفش دائم است
ورنه لطف شیخ و زاهد، گاه هست و گاه نیست.

✅هر که جز ماهی، ز آبش سیـر شد
هر که بی‌روزی است، روزش دیر شد

🔵هر کسی جز ماهی از آب سیر می‌شود. زیرا حیات ماهی وابسته به آب است. عاشق صادق نیز بدون عشق و طلب حضرت معشوق نمی‌تواند زندگی کند. در واقع عشق، مایه حیات عاشق است و هر کس که از عشق، بی‌نصیب باشد، در واقع مرده است.
دیر شدن روز: گذر کردن، تمام شدن، فاسد شدن، خراب شدن و کنایه از مردن(لغتنامه دهخدا)

مولانا بارها عاشق صادق را به ماهی تشبیه کرده است:

کیست ماهی چیست دریا در مثل؟
تا بدان ماند ملک عزّ و جلّ

صد هزاران بحر و ماهی در وجود
سجده آرد پیش آن اکرام و جود …

✅در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام

🔵در این بیت اشاره می‌کند که شرط معرفت و درک حقیقت، مناسبت حال مخاطب است. نمی‌توان برای کسانی که به عشق حقیقی نرسیده‌اند ، سخن از عشق گفت. در واقع معرفت حقیقی وقتی حاصل شود که مُدرِک با مُدرَک اتحاد داشته باشد.

شخص خام نمی‌تواند احوال پختگان را دریابد. حال واصلان به معشوق با الفاظ و عبارات قابل بیان و درک نیست، پس باید سخن را کوتاه کرد و دم فرو بست.

masnavijan@

#شرح_مثنوی_جان

دفتر اول

تصحیح نیکلسون

درباره

فاطمه قوی نیت هستم. دبیر زبان و ادبیات فارسی و با شرح مثنوی جان با استفاده از شرح اساتید برجسته ادبیات در خدمتتان هستم.

بدون دیدگاه

ارسال دیدگاه