شرح نی نامه بخش سوم
شرح نی نامه بخش سوم
✅سرّ من از نـــاله من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
✅تن ز جان و جان، ز تن مستور نیست
لیک کس را، دیدِ جـان دستور نیست
🔵مولانا معتقد است تمام رفتار، گفتار و انعکاسات ظاهری انسان، ناشی از تمایلات درونی و نشان دهنده عقاید باطنی اوست.
با توجه به نکته بالا، مولانا در این بیت میفرماید:
هر چند رازهای درونیام در نالههای من نهفته است.ظاهر سخنانم به گوش همه میرسد، ولی هر چشم و گوشی آن بینایی و شنوایی را ندارد که بتواند به اسرار نهفته در سخنانم، پی ببرد.
سخن و کلام چون آینهای اسرار دل را آشکار میکند، پس همه اسرار در کلام پنهان است و این اسرار با چشم و گوش باطن و دل پاک قابل درک و دریافت است.
استاد فروزانفر گوید:
هر کسی را از گفتار و آهنگ سخنِ او میتوان شناخت، زیرا اعمال و حرکات بیرونی، از احوال نفسانی برمیخیزد و اینگونه میتوان به ضمیر و درون هر کس پی برد.
اگر چه راز و سرّ درون هر کس در عمل و گفتار فرد جلوهگر است، اما رازها با حواسّ بیرونی قابل درک نیستند
به عنوان مثال با اینکه جسم و جان به هم پیوستهاند و هیچکدام از دیگری پوشیده و نهفته نیست، ولی کسی اجازه ندارد که جان(روح) را ببیند.
همچنین استاد فروزانفر گوید: در این بیت با توجه به اینکه سرّ و رازِ دل در ناله ظاهر میشود. از اینرو «ناله به منزله تن و «راز» به مثابه روح است که هم محرک ناله است و هم در وی جلوهگری میکند.
هر چشم و گوشی سرّ را در نمییابد. چنانکه جان، محرک بدن است و بدن مظهر افعال جان است و دیده نمیشود.
دیده نشدن جان به این دلیل است که موجود اعمّ از محسوس است. شاید چیزی موجود باشد و نفس آن را ادراک کند ولی حس آن را در نیابد مانند کلیه معقولات که موجود است، ولی محسوس هم نیست.
مولانا لازمه درک و شنیدن اسرار الهی را ، راز داری و خاموشی میداند:
أَنْصِتُوا را گوش کن خاموش باش
چون زبان حق نگشتى، گوش باش
✅آتش است این بانگِ نای و نیست باد
هــر که این آتش ندارد نیست باد
🔵نغمه نی در واقع آتش عشق است. هر کس که از آتش عشق بهرهای ندارد، امیدوارم به فنا برسد تا عشق را درک کند.
برخی از شارحان از جمله انقروی و به تبع او نیکلسون “نیست باد” در مصراع دوم را دعا میدانند یعنی جنبه لعن و نفرین ندارد، بلکه مولانا دعا میکند کسانی که آتش عشق را در وجود ندارند به مقام فناء و نیستی برسند تا بتوانند عشق واقعی را درک کنند.
✅ آتش عشق است کاندر نی فتاد
جوشش عشق است کاندر می فتاد
🔵ناله پُر سوز نی به خاطر آتش عشق است که در آن افتاده و نوای حزین در آن ایجاد کردهاست. جوشش، گرمی و شور و حرارت باده هم به خاطر جوشش عشق است.
باده از ما مست شد نی ما از او
قالب از ما هست شد نی ما از او
این بیت به اصل فلسفی جاری و ساری بودن عشق در همه کائنات اشاره دارد.
طبق دیدگاه ابن سینا و همچنین فلاسفه اشراقی، هر موجودی به سوی مرتبه عالیتر خود اشتیاق دارد و همین شوق سبب حرکت موجودات به سوی کمال است.
✅نی حریف هر که از یاری برید
پردههایـش پردههـای ما درید
حریف: همدم و همنشین
پردههایش: نواهای نی
پردههای ما: حجابهای ما
🔵انسان کامل مثل یک نی، نوای الهی را مینوازد و یار و همنشین کسی شده که از همه تعلقات دنیا بریده باشد.
مقامات معنوی آن انسان کامل حجابهای ظلمانی و نورانی سالکان را از بین میبرد. همانگونه که آهنگها و نغمههای نواخته شده با نی موجب تهذیب نفس و تلطیف روح آدمی شده و حجابهای نفسانی را برطرف میسازد.
✅همچو نی زهریّ و تَریاقی که دید؟
همچو نی دمساز و مشتاقی که دید؟
تریاق: دارویی مرکب از چند ادویه که کوبیده و مخلوط میکردند و عسل میافزودند. دافع انواع سموم از بدن بود. برای بیماریهای گوناگون به کار میرفت و انواعی داشت. نوع اعلای آن، تریاق فاروق نامیده میشد.(لغتنامه دهخدا)
🔵نی هم زهر و هم پاد زهر است. هم درد و هم درمان است. هم دمساز و درد آشناست و هم همراز و مشتاق و دردمند.
چه کسی چنین چیزی را دیده است که در عین درد، درمان باشد و در عین اینکه یار و همراز است مشتاق و دردمند نیز باشد؟
نالهی نی و کلام مولانا به ظرفیت وجودی افراد بستگی دارد. برای آنان که درد اشتیاق ندارند مثل زهر ، درد آور و کشنده و برای آنان که آتش عشق در وجودشان شعله ور است مثل تریاق درمان بخش و تسکین دهنده است.
انسان کامل، زهر است نسبت به اهل فسق و پادزهر است نسبت به اهل صلاح و معرفت.
✅نی حدیث راه پر خون میکند
قصههای عشق مجنون میکند
🔵«راه پر خون» کنایه از راه عشق و سختیهای راه عشق است. در راه رسیدن به معشوی باید از همه چیز گذشت.
✅محرم این هوش جز بیهوش نیست
مر، زبان را مشتـری جز گوش نیست
این هوش: این عشق
بیهوش: عاشق واقعی
🔵محرم سخن عشق تنها عاشقان هستند. کسانی که از عقل دنیایی بیهوش شدهاند میتوانند اسرار حقیقت و سخن عشق را درک کنند و نااهلان و منکران در مقابل این اسرار کر و گنگ هستند.
همانطور که شنونده و طالب زبان، تنها گوش است نه عضو دیگری از بدن، خواهان سخن عشق هم فرد عاشق و فانی است.
شرح مثنوی جان
دفتر اول
تصحیح نیکلسون
کانال تلگرامی سرح مثنوی جان
masnavijan#
بدون دیدگاه